عقیق یشبی گردیده
۱ _ آمیخته ای از یشب و عقیق.
۲ _ عقیقی که دارنده لایه های کلسدونی میباشد اما به یشب بیشتر میماند (۲).
عقیق در احادیث
در کتاب ها تاریخ روایت شده که زمانی مرد فقیری وارد مسجد شد و از اصحاب درخواست امداد کرد و کسی جز امیرمومنان (ع) که در حالا نماز بود، به وی یاری نکرد و آیه ولایت ((انما ولیکم الله و رسوله والذین امنوا الذین یقیمون الصلاه و یوتون الزکاه و هم راکعون)) نازل شد، آن انگشتری که امیر مومنان (ع) به مرد حاجتمند بخشید، عقیق قرمز رنگ یمانی بوده میباشد.
ابن شهر آشوب نقل می نماید که: روزی جبرئیل بر نبی اکرم (ص) نازل شد و خاطرنشان کرد ((یا این که نبی الله! پروردگارم بر تو درود و سلام می فرستد و میفرماید انگشترت را در مشت راست کن و نگین آن را هم عقیق قرار بده و به پسر عمویت علی نیز بگو انگشترش را در اختیار راست نماید و نگین آن را عقیق قرار دهد.)) فرستاده (ص) پیام جبرئیل را به امیر مومنان علی (ع) رسانیدند. حضرت علی (ع) عرضه داشت: ((یا این که نبی الله عقیق چه است؟)) نبی معبود (ص) فرمود ((عقیق کوهی در سرزمین یمن میباشد)).
دراین حدیث نبی تصریح می نمایند که آن انگشتر عقیق دارنده فضیلت ها و فواید میباشد که از مملکت یمن باشد.
روزی امیر مومنان علی (ع) از کنار جسد کشته ای می گذشتند که انگشتری با نگین عقیق در مشت داشت. دراین اکنون حضرت فرمود : ((انگشترش را برای اینجانب بیاورید!))، ملازمان حضرت، انگشتر آن مرد کشته شده را از دستش در آوردند و به حضرت دادند. امیر مومنان نگاهی به آن انگشتر کردند و فرمود : ((برای چه از صاحبت که تورا در اختیار داشت حفظ نکردی؟)) پس انگشتر به صدا در آمد و بیان کرد: ((یا این که علی اینجانب عقیق یمانی نیشتم ))
با اعتنا به دو حدیثی که بیان شوید و دیگر قراین بایستی اظهارکرد که خاصیت حافظه گردیده برای عقیق، ویژه عقیق یمانی به خصوص عقیق یمانی سرخ میباشد. اما نمی اقتدار اظهارکرد که عقیق دیگر بخشها زیرا عقیق اهل ایران و هندی و چینی و … هیچ خاصیتی ندارد، بلکه کلیه این خاصیت تماما در آنان وجود ندارد؛ به دلیل آن که بنابر احادیث، بعضا از امامان (ع) عقیق روم در اختیار داشته اند و درصورتی که عقیق رومی هیچ فضیلتی نداشته، آن بزرگواران در مشت نمی کرده اند (۳).
از حضرت امیر المومنین (ع) منقول میباشد که نماز هر کس انگشتر عقیق در اختیار داشته باشد بر نماز جماعتی که غیر عقیق در اختیار داشته باشند به چهل رتبه زیادتی داراست و سلیمان اعمش قصه نماید که در سرویس حضرت امام جعفر راستگو (ع) بودم در منزل منصور عباسی پس فردی را خارج آوردند که تازیانه خورده بود حضرت فرمودند که ای سلیمان ببین که انگشترش چه نگین دارااست گفتم یابن پیامبر الله عقیق وجود ندارد فرمود که ای سلیمان چنانچه عقیق بود تازیانه اش نمی زدند. اورا گفتم یابن فرستاده الله دیگر بفرما. فرمود که ای سلیمان انگشتر عقیق امان میبخشد از دست براندن. گفتم دیگر بفرما. فرمود که ای سلیمان انگشتر عقیق امان میبخشد از خون. گفتم دیگر بفرما. فرمود ای سلیمان خدای عزوجل دوست میدارد که بلند نماید دعا بسوی وی دستی که در وی نگین عقیق باشد. گفتم دیگر بفرما. فرمود که عجب دارم از دستی که در آن نگین عقیق باشد به چه شکل خالی میماند از دینار و درهم. گفتم یابن پیامبر الله دیگر بفرما. فرمود که نگاه دارای آدمی میباشد از هر بلا. گفتم یابن نبی الله دیگر بفرما. فرمود که ایمن می گرداند از فقر. گفتم یابن پیامبر الله دیگر بفرما. فرمود که ایمن می گرداند از فقر. گفتم یابن فرستاده الله ماجرا کنم این حدیث را از جدت حسین بن علی (ع) از پدرش امیر المومنین (ع) فرمود بلی و در قصه دیگر منقول میباشد که دو رکعت نماز با انگشتر عقیق بهتر میباشد از هزار رکعت که با آن نباشد (۴).
فضیلت ها سنگ عقیق در احادیث
سلمان فارسی قصه می نماید که روزی فرستاده اکرم (ص) به امیر مومنان (ع) فرمود ((یا این که علی، انگشتر را در مشت راست کن تا از دسته مقربان الهی باشی!)).
حضرت عرضه داشت: ((یا این که نبی الله، مقربان درگاه الهی چه اشخاصی می باشند؟))
فرستاده (ص) فرمود : ((آنان جبرئیل و میکائیل اند)).
گشوده حضرت پرسیدند: ((چه انگشتری در چنگ کنم؟)).
فرستاده (ص) فرمود : ((عقیق قرمزرنگ، پس همانا سنگ عقیق اولیه کوهی میباشد که اقرار کرد به وحدانیت پروردگار و به پیامبری اینجانب و به وصایت تو یا این که علی و امامت فرزندان بعداز تو و به بودن پردیس برای محبان تو و شیعه ها فرزندانت)).
امام درستگو (ع) فرمود ((دوست دارم که هر مومنی از شیعهها ما پنج انگشتر را در مشت داشته باشد. یک کدام از آنان عقیق میباشد، چون عقیق با ایمان ترین و خداپرست ترین سنگ به خداوند و به ما اهل بیت در بین سنگ هاست)).
امام رضا (ع) ضمن حدیثی در فضیلت روز غدیر فرمود: ((آفریدگار ولایت امیر مومنان (ع) را بر ساکنان طبقات هفت گانه افق عرضه کرد. پس اولیه عده ای که به ولایت امیر مومنان علی (ع) ایمان آوردند، ساکنان طبقات هفت گانه افق بودند. خدا عرش هفتم را به اسمان خودش آراست و اسمان خویش را در عرش هفتم قرار اعطا کرد. بعد از آن ساکنان طبقه چهارم به ولایت امیر مومنان (ع) اقرار کردند. بعد معبود اسمان چهارم را هم به بیت المعمور آراست و بیت المعمور را آن جا قرار بخشید. آن گاه ساکنان افق جهان به امامت امیر مومنان (ع) اقرار کردند و ایمان آوردند آفریدگار عرش جهان را نیز به ستارگان مزین کرد و آنگاه طبقات دیگر افلاک ایمان آوردند. بعد ولایت امیر مومنان (ع) را بر زمین عرضه کرد. نخستین جایی که به ولایت امیر مومنان (ع) اقرار نمود، مرز و بوم مکه بود. پس آفریدگار آن را به وجود کعبه آراست. آنگاه مملکت مدینه ایمان آورد. پس آن میهن را به وجود رسول (ص) آراست. بعد خدواند ولایت امیر مومنان (ع) را بر کوه ها عرضه کرد. پس اولی کوه هایی که به ولایت امیر مومنان (ع) شهید شدن دادند سه کوه عقیق، فیروزه و یاقوت بودند.
بشیرخدمت امام راست گو (ع) پهنا کرد: ((فدایت نحس، چه نگینی بر روی انگشترم قرار دهم؟)) حضرت فرمود: ((ای بشیر چرا از به کارگیری عقیق قرمزرنگ وعقیق زردرنگ و عقیق سپید غافلی؟ پس همانا این سه عقیق، سه کوه در فردوس می باشند که کوه عقیق قرمز رنگ بر منزل نبی (ص) در پردیس و کوه عقیق رنگ زرد بر منزل فاطمه زهرا (ع) در پردیس و کوه عقیق سپید نیز بر منزل امیر مومنان (ع) در پردیس سایه افکنده میباشد و همگی این منزل ها یکی از ست. همانا این سه کوه، خداوند را تسبیح و تعریف و تمجید میگویند و برای دوستان و محبان آل محمد (ع) استغفار می نمایند)).
امام درستگو (ع) فرموده اند: ((انگشتر عقیق در مشت نمائید. همانا خدا با پیامبرش، موسی (ع) بر روی کوه عقیق حرف اظهار کرد و موسی بر این کوه به رده کلیم اللهی رسید)).
فرستاده اکرم (ص) میفرماید: ((در شب معراج که به افلاک مسافرت کردم (به افق رفتم) به رتبه ای رسیدم که مجاورت خیس از آن، به منزلت ربوبیت، تصور پذیر وجود ندارد. پس آفریدگار در آن جا با اینجانب در بین دو کوه عقیق صحبت ذکر کرد)).
با نگاه بهاین دو حدیث، که آفریدگار، بر روی کوه عقیق با حضرت موسی (ع) و دربین دو کوه عقیق با پیامبرش حضرت محمد (ص) کلام اظهار کرد، عنایت آفریدگار به سنگ عقیق معین میگردد. و این بدان جهت میباشد که اولیه سنگی بوده که به یگانگی آفریدگار و نبوت نبی (ص) و ولایت امیر مومنان (ع) شهید شدن داده میباشد.
در کتاب مصباح در رابطه آداب و مستحبات کار استخاره آمده میباشد که استخاره کننده، انگشتر عقیق در چنگ راست نماید، در حالی که روی آن مندرج باشد ((محمد و علی)) و بعد با دست راست قبضه ای بگیرد.
در کتاب بحار الانوار برای تناول کردن تربت امام حسین (ع) و شفا طلبی از آن آدابی روایت شده میباشد، به عنوان مثال آن که: هرگاه خواستی یه خرده از تربت امام حسین را برداری به کار گیری کنی، انگشتری نقره در چنگ کن که نگین آن عقیق باشد و بر روی آن نوشته باشد: ((ما شاء الله لا قوه الا باالله استغفرالله)).
سیره و طریق اکثری از بزرگان و علماء به این شکل بوده که بر روی نگین عقیقی، نام جلاله آفریدگار و اسماء چهارده معصوم را حک کرده و وصیت می کردند که پس از مرگ آنها، در هنگام دفنشان، این نگین ها را در دهن آنها بگذارند. این کار یک کدام از مستحباتی میباشد که بسیار پیشنهاد شدهاست (۳).